گروه انتشاراتی ققنوس | «بنفش مایل به لیمویی» منتشر شد/قصه بازیگر تئاتر ایرانی در پاریس
 

«بنفش مایل به لیمویی» منتشر شد/قصه بازیگر تئاتر ایرانی در پاریس

منبع: خبرگزاری مهر 

شنبه 22 مهر 1401

.................................

 

 

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «بنفش مایل به لیمویی» نوشته یاسمن خلیلی‌فرد به‌تازگی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب صدوچهل‌وهشتمین «داستان ایرانی» و نودوهفتمین «رمان»ی است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

یاسمن خلیلی‌فرد داستان‌نویس جوان کشور است که پیش از این مجموعه‌داستان «فکرهای خصوصی»، رمان‌های «یادت نرود که...» و «انگار خودم نیستم» و کتاب «نقش جنگ بر سینمای غیرجنگی ایران» را منتشر کرده است. از این‌آثار، دو کتاب «فکرهای خصوصی» و «انگار خودم نیستم» توسط انتشارات ققنوس منتشر شده‌اند.

داستان رمان «بنفش مایل به لیمویی» در پاریس جریان دارد. داستان این رمان در شهر پاریس می‌گذرد. نادر، همسرش آیدا و پسرش پویا میهمانان یک‌ایرانی به‌نام شیانه فرازمند هستند؛ بازیگر تئاتری که سال‌هاست در پاریس زندگی و کار می‌کند.‌ اما چیزی که پس از این‌مقدمات مشخص می‌شود، این است که نادر و شیانه به دنبال دُرنا می‌گردند اما پیدایش نمی‌کنند؛ دُرنا دختر آن‌هاست، دخترشان از یک ازدواج نافرجام.

خلیلی‌فرد می‌گوید این‌رمان را برای ادای دین به هنرمندان تئاتر و سینما نوشته و کتابش درباره روابط انسانی در جامعه مدرن است. همان‌طور که «انگار خودم نیستم» هفت‌راوی داشت، این‌رمان هم سه‌راوی دارد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

انگار آیدا راست می‌گفت که حرف حرفِ خودش است. نادر یکدنده. آهسته می‌گویم: «بگذار فکر کنم نادر.»

«خیال می‌کردم بالاخره از یکی از نمایشنامه‌های من خوشت اومده.»

لحنش معترض و دلخور است.

«معلومه که خوشم اومده، ولی روی این ایده که این‌جا اجراش کنی باید فکر کنم. بجز موضوع رضایت آیدا، باید ببینم شدنی هست یا نه.»

هر دو ساکت می‌شویم، مثل همه این سال‌ها. و حالا در قبال همه این‌سکوت‌ها احساس مسئولیت می‌کنم.

سرم را بالا نمی‌آورم. با ناخن نیمه‌شکسته‌ام ور می‌روم. دوست ندارم با نادر نگاه به نگاه شوم. این چند روز مدام از مستقیم‌ نگاه کردن به چشم‌های او فرار کرده‌ام؛ درست مثل گناهکارها؛ گناهکاران واقعی.

سال اول آمدنمان به این‌جا، موعظ چند هفته‌ای برای این‌که به نقشه خطوط متروی پاریس مسلط شوم هر روز همراهی‌ام می‌کرد. به هیچ بهانه‌ای نمی‌خندیدم، نمی‌توانستم بخندم. هیچ‌کدام نمی‌توانستیم بخندیم. چندباری توی قطار آن‌قدر گریه کردم که حواس موعظ هم پرت شد و ایستگاه را رد کردیم.

نادر سکوت را می‌شکند: «راستی امشب می‌خوایم بریم یه رستوران خوب. پویا تو "تریپ ادوایزر" پیداش کرده. نه خیلی گرونه نه ارزون، ولی ملت خیلی ازش تعریف کرده بودن.»

این‌کتاب با ۳۵۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

Leave your comment
Newsletter