گروه انتشاراتی ققنوس | روایت پیوسته وهم و خیال : نقد رمان«مغز حرام» نوشته صالحه مرتضی نیا: علی الله سلیمی
 

روایت پیوسته وهم و خیال : نقد رمان«مغز حرام» نوشته صالحه مرتضی نیا: علی الله سلیمی 1396/2/7

توهم، منشاء بسیاری از خیالبافی هاست و از این رهگذر می شود بی وفقه خیال بافت و ماجراهای خیالی خلق کرد و در نهایت به قصه ای رسید که در ظاهر آغاز و پایانی داشته باشد و بشود از دل آن روایت مستقلی بیرون کشید، به آن سر و شکلی داد و هویت بخشید. کاری که صالحه مرتضی نیا، در رمان«مغز حرام» انجام داده، تقریبا بر همین مسیر استوار است. مرتضی نیا، شخصیت محوری رمان را در یک فضای توهم زا قرار داده و خیالبافی های او در این فضا را دستمایه رمان خود قرار داده است. در این داستان، شخصیت امیر، جوانی شهرستانی است که برای ادامه تحصیل از مشهد به تهران آمده و در یک شب که مهمان یکی از دوستانش است، بر اثر مصرف مواد توهم زا، تصور می کند دوست خود، شرمین را کشته و برای همین از خانه او فرار کرده و در خیابان های شهر سرگردان می شود. این موقعیت بستری می شود تا نویسنده به گذشته امیر سرک بکشد و در لا به لای یادآوری او از گذشته، بخشی از هویت او را بر ملا کند. امیر آرزو دارد روزی نویسنده بزرگی شود و برای همین برنامه هایی برای آینده خود دارد اما حالا تصور می کند با کاری که کرده و دوستش شرمین را در یک دوئل به قتل رسانده، همه نقشه هایش برای آینده نقش بر آب است و او ناخواسته به آخر خط رسیده است. پرسه هایی از سر بلاتکلیفی در خیابان های تهران، امیر را بیش از پیش کلافه می کند. او تعادل رفتارهای روزمره خود را به مرور از دست می دهد و لحظه به لحظه از هویت پیشین خود فاصله می گیرد. تا جایی که در بخشی از داستان با بچه های دستفروش دوره گرد دعوا کرده و تا حد مرگ کتک کاری می کنند. شخصیت های دیگر رمان چندان پر رنگ نیستند و اغلب در حد همان شخصیت های فرعی قرار می گیرند که حضور موثری در رویدادهای قصه ندارند. امیر، به عنوان شخصیت محوری قصه، افرادی را هم در طول قصه معرفی می کند که به دلیل نداشتن هوشیاری کامل، نمی شود به حرف های او استناد کرد. بنابر این، آنچه در داستان از زبان و زاویه نگاه امیر روایت می شود، می تواند با واقعیت های موجود در پیرامون این شخصیت متوهم در طول قصه متفاوت باشد. رمان مغز حرام، فصل بندی ندارد و کل داستان از ابتدا تا انتها بی وقفه روایت می شود که این مسئله می تواند به دلیل مضمون اثر باشد که با ذهنیات متوهم یک شخصیت در حالت غیر عادی در ارتباط است و وقفه ای در بیان تصورات ذهنی ندارد. از سوی دیگر، نگاه روانشناختی نویسنده به ابعاد شخصیتی راوی باعث شده بیشتر درونیات این شخصیت روایت شود و توصیف های بیرونی چندان پررنگ نباشد.

 

 

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه