گروه انتشاراتی ققنوس | تازه‌های نشر
 

تازه‌های نشر 1398/1/8

مشاهده


منبع: اعتماد

دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۷

..........................

 

 

«گورخواب» نوشته بابک تبرایی در 144 صفحه با شمارگان 660 و قیمت 15هزار تومان در انتشارات هیلا (گروه انتشاراتی ققنوس) عرضه شده است.

 

 

 

در  نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «گورخواب» کتاب داستانی است با پایی در واقعیت و پایی در خیال. داستان اصلی «درست یک  روز پس از نامه سرگشاده اصغر فرهادی، کارگردان سینما، به حسن روحانی، رییس جمهور ایران، درباره وضعیت گورخواب‌های نصیرآباد» شروع می‌شود و با انفجاری آشنا وسط شهر به پایان می‌رسد.

این میان، پنج داستان و پنج میان‌داستان دیگر هم هست؛ سرگذشت آدم‌هایی که فنر وجودشان فشرده شده و معلوم نیست جهش نهایی به کدام سو پرتاب‌شان خواهد کرد. نتیجه، شاید، کشکول همزمان خنده‌دار و تأسف‌باری از وضعیت خودمان باشد. قصه‌هایی «برای بازگویی جزئیات از قرار فراموش‌شدنی زندگی آدم‌هایی کوچک. آدم‌هایی که این‌جا بودند. آدم‌هایی که در صف‌های دراز گورهایی از پیش مقرر آرام به پیش می‌رفتند و اما همین مسیر اجباری‌شان را هم با دست‌اندازها و کلوخ‌هایی ناگزیر روبه‌رو دیدند. آدم‌هایی که ایرانی بودند. آدم‌هایی که ما بودیم.»

 

همچنین مجموعه داستان «قم رو بیشتر دوست‌ داری یا نیویورک؟» نوشته راضیه مهدی‌زاده در 150 صفحه با شمارگان 660 نسخه و بهای 15هزار تومان از سوی نشر یادشده راهی بازار شده است. در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: حالا همه نگاه‌ها به سمت من است. فکر می‌کنم بگویم یونان. یونان را ندیده‌ام، اما باید جای خوبی باشد برای مدینه فاضله بودن. می‌گویم یونان و می‌روم دنبال سقراط در کوچه پس کوچه‌های آتن تا برایم از اتوپیا بگوید. سقراط سفره دلش را باز می‌کند و غرغرکنان می‌گوید: «به افلاطون گفته بودم که درد دل‌هایم را ننویس. حرف‌های من را ننویس پسرجان. گوشش بدهکار نبود. جوان بود و سرش باد داشت. نوشت و در آکادمیا هم همان‌ها را تکرار کرد. جوانکی هم سر کلاس‌هایش می‌نشست و هر روز می‌آمد. شلوار خاکستری می‌پوشید و تی‌شرت یقه هفت. هیچ‌وقت موهایش را شانه نمی‌زد، اما هندسه خوب می‌دانست.من ندیده بودمش. افلاطون برایم گفت. اسمش ارسطو بود. همان جوانک رفت و همه جا را پر کرد از مدینه فاضله. بعد هم آن سر دنیا فارابی تار را زمین گذاشت و حرف‌هایش را ترجمه کرد. شیخ‌الرئیس هم بی‌قرار شده بود که کو؟ کجاست؟ این مدینه فاضله را کجا بجوییم؟»

 

 

نمایشنامه «حواستون به پیرزن‌هایی که از تنهایی پوسیده‌ن باشه» نوشته ماتئی  ویسنی‌یک با ترجمه محمد تمدنی نیز در 116 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 12هزارتومان از سوی انتشارات ققنوس در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

در نوشته پشت جد کتاب آمده است: پروانه‌ها شهرمون رو گرفته‌ن. اون‌ها گنده، خوشگل و گوشتخوارن. هیچ‌وقت این قدر پروانه تو شهر ندیده بودیم. روی همه‌چیز نشسته‌ن: خیابونا، پشت‌بوما، ماشینا، درختا. آدمایی رو که موقع حمله تو خیابون بوده‌ن خورده‌ن.... کل شهر فلج شده. مردم تو خونه‌هاشون پناه گرفته‌ن و خیابون پر از پروانه رو از پشت پنجره‌های پر از پروانه‌شون نگاه می‌کنن... ارتشمون نتونست کاری برای پروانه‌ها بکنه. مجبور شدیم به‌شون عادت کنیم. بالاخره فهمیدیم که پروانه‌ها فقط موجودات زنده‌ای رو که سریع حرکت می‌کنن می‌خورن. اگه خیلی آروم حرکت کنیم کاری به کارمون ندارن.

 

حتی می‌تونیم زیرپا لهشون کنیم، بی‌حرکت می‌مونن و در سکوت به آرامی می‌میرن... پروانه‌های له‌شده تو جسم پودرشده‌شون به آرومی آب می‌شن، چون بی‌نهایت ظریف و تقریبا شفافن.

ماتئی ویسنی‌یک در سال 1956 در رومانی متولد شد. در سال 1987 با مهاجرت به فرانسه، سرانجام موفق به چاپ نوشته‌هایش شد که در زادگاهش به رشته تحریر در آورده بود. او شاعری بود که به نوشتن نمایشنامه و سپس رمان روی آورد. نمایش‌های معناگرا و انتقادی او ثمره تجربه سی‌ویک سال نخست زندگی‌اش در اختناق رژیم کمونیستی و همچنین پر و بال گرفتن در فرانسه است؛ همان‌طور که خود او می‌گوید: «ریشه‌های من در رومانی و بال‌هایم در فرانسه است.» منتقدان نوشته‌های او را «عجیب» و «متفاوت با تمام ژانرهای موجود» توصیف کرده‌اند.

 

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه