«سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود»

نویسنده: رومن پوئرتولاس

مترجم: ابوالفضل الله‌دادی

ناشر: ققنوس؛ چاپ اول 1396

 296 صفحه؛ 18000 تومان

 ******

«وقتی آژاشاترو لاواش پاتل هندی به فرانسه رسید، اولین کلمه‌ای که بر زبان آورد، کلمه‌ای سوئدی بود. این دیگر شاهکار است! آیکیا.»

این آغاز رمان جذاب و خواندنی و تازه منتشر شده‌ای با نام عجیب "سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود" است. رمانی اثر رومن پوئرتولاس که ابوالفضل الله‌دادی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب نخستین رمانی است که از رومن پوئرتولاس می‌خوانید، نویسنده‌ای که البته با همین رمان پرفروش مشهور شد. ابوالفضل الله‌دادی، مترجم این کتاب در آخرین بند مقدمه‌ی کتاب نوشته است: «موفقیت این کتاب چنان بوده که کار تولید نسخه‌ی سینمایی آن نیز به زودی کلید می‌خورد. فیلمنامه‌ی این فیلم را قرار است خود رومن پوئرتولاس بنویسد و کارگردانی آن بر عهده‌ی هنرمندی ایرانی خواهد بود.»

"سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود، داستان مرتاضی هندی است که برای تهیه‌ی یک تخت میخی به پاریس سفر می‌کند؛ سفری مضحک که به واسطه اتفاقات مضحکِ دیگر این مرتاض هندی  را آواره‌ی چند کشور دیگر اروپایی می‌کند.

 این رمان از شش فصل تشکیل شده است، و هر فصل با نام کشوری که آژاشاترو لاواش پاتل به آن سفر می‌کند نام کذاری شده است: فرانسه، بریتانیای کبیر، اسپانیا، ایتالیا، لیبی و دوباره فرانسه.  آژاشاترو لاواش پاتل هندی در سفر اول با دو شخصیت مهم آشنا می‌شود. دختری به نام ماری ریویئر (Riviere) که بعد از ملاقات‌شان با وقفه‌ای طولانی، داستانی عاشقانه رقم می‌خورد و گوستاو پالورد، راننده تاکسی که در بخش مهمی از رویدادهای داستان نقش مهمی را ایفا می‌کند. گوستاو اولین آدم جدی داستان است که مرتاضِ این قصه با او برخورد می‌کند. وقتی مرتاض هندی با شعبده‌ای ساده اسکناس تقلبی 100 یورویی‌اش را به گوستاو قالب می‌کند، راننده تاکسی بدبخت فکرش را هم نمی‌کند چه کلاه بزرگی سرش رفته.  آژاشاترو لاواش پاتل برای خرید تختی که دوست دارد، تنها همین 100 یورویی تقلبی را دارد، پس باید دور تمام هزینه‌هایش از جمله هزینه‌های رفت و آمد، خوراک و خواب را خط بکشد و تازه یک پولی هم بگذارد روی پول نداشته‌اش تا صاحب آیکیای دل‌انگیزش شود. او برای رفع گشنگی‌اش هم باید طور دیگری به دغلکاری‌هاش پناه ببرد، و در پی ترفندی که یک در رستوران به کار می‌گیرد با ماری آشنا می‌شود؛ دختری که گویا یک دل نه صد دل عاشقش شده است.

وقتی " سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود" را می‌خوانید با خود می‌گویید نویسنده‌ی آن چقدر ذهن خلاق و داستان‌پردازی دارد. تقریبا در هر بخش رویدادی جذاب رخ می‌دهد و شما دوست ندارید کتاب را زمین بگذارید. تمام این اتفاق‌ها در بستر زبان و روایتی ساده و دلنشین اتفاق می‌افتد، انگار مردی به نام رومن پوئرتولاس در برابرتان نشسته است و دارد با شیرین زبانی داستانی پرماجرا را برایتان تعریف می‌کند.

رومن پوئرتولاس، نویسنده‌ی مشهور فرانسوی با همین رمان به شهرت رسید. او همه کار کرده است،  از تدریس  زبان فرانسه گرفته تا کار در مقام مترجم شفاهی، کار در شرکت‌های هواپیمایی یا کار در اداره پلیس مرزی. این آخری هم که حسابی به کار نوشتن این داستانش آمد. خود او می‌گوید: «من در واحد پلیس مرزی کار می‌کردم و آن زمان از نظر من در هر کامیونی که به سمت انگلیس می‌رفت حتما چند تایی مهاجر غیر قانونی پیدا می‌شد. بنابراین بارها برایم پیش آمد که از کامیونی بالا رفتم که مسافران پنهانی را حمل می‌کرد.»

اصلا داستان انتشار این کتاب را باید بدانید... جالب است... رومن پوئرتولاس شانس چندانی برای انتشار کتابش نداشت... یعنی خودش این طور فکر می‌کرد... در همین اداره پلیس یکی از دوستانش که  چند داستان از او خوانده بود انتشارات Le Dilettante را به او معرفی می‌کند... رومن اسم انتشارات را در اینترنت جست و جو می‌کند و بعد از کمی تحقیق می‌گوید بهتر است شانسش را امتحان کند. یک ماه بعد جواب مثبت انتشارات با نامه‌ای به دست رومن پوئرتولاس می‌رسد تنها با این شرط که به بخش مهاجران غیرقانونی بیشتر بپردازد. و البته که رومن پوئرتولاس هم همین کار را کرده است و اتفاقا این بخش از اثرش هم خوب از کار درآمده. ما در بخش دوم رمان "سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود" با شش شخصیت سودانی، شش مهاجر غیر قانونی آشنا می‌شویم با نام‌های ویراژ، کوگری، بازل، محمد، نیجام، آمسالو که  میانه‌ی سفر عجیبِ آژاتاشاترو لاواش پاتل ظاهر می‌شوند. خریدن یک تخت میخی در فروشگاه آیکیا در مرکز فرانسه تنها یک دام کوچک است برای مرتاض هندی و البته ما به عنوان مخاطبان قصه که با آدم‌ها، موقعیت‌ها و قصه‌های متفاوت مواجه شویم. نویسنده‌ی این داستان‌ها که البته همگی در انسجامی روایی به تک داستان "سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود" منجر می‌شود به شدت ساده می‌نویسد. گویی به جای نوشتن دارد در خیابانی آرام قدم می‌زند. خودش می‌گوید: «راستش نوشتن برای من مثل نفس کشیدن است. نمی‌توانم داستان نبافم. تا پیش از انتشار این کتاب، دستنوشته‌هایم را برای ناشارن می‌فرستادم و آن‌ها ردشان می‌کردند و من بدون این که سرخورده شوم داستان دیگری می‌نوشتم. در جالباسی‌ای که البته مارک آن آیکیا نیست، سه نسخه از هفت دستنویس اخیرم را نگه داشته‌ام که بارها آن را ویراش کرده‌ام.»

احتمالا خود رومن پوئرتولاس هم فکرش را نمی‌کرد که بعد از نوشتن این رمان تا این حد پرآوازه شود. شاید در بهترین شرایط به خودش می‌گفت احتمالا این رمانم چاپ شود. اما واقعیت این است که او در این کتاب قصه گویی تراز اول است. یک بند قصه می‌گوید، از قصه گفتن خسته نمی‌شود و از این‌ها مهم‎‌تر ما به تمام و کمال پذیرای روایت دلنشین او هستیم. یکی از مهم‌ترین عناصر روایی‌ای که ما را وادار به دنبال کردن قصه‌ی رومن پوئرتولاس می‌کند، ملاحت قصه‌ها، استفاده از عنصر طنز و شخصیت جذاب آژاشاترو لاواش پاتل است. طنازی‌های او در این کتاب بی‌اندازه است، طوری که خیلی زود به این نتیجه می‌رسید که او احتمالا بانمک‌ترین مرتاضِ هندی است که می‌شناسیدش. کارها و رفتارهای او بلاانقطلاع در وضعیت‌های کمیک رقم می‌خورد و همین مسئله به خواندنی‌تر شدن قصه‌ی عجیب این مرتاض کمک می‌کند. مرتاضی که به وقت سفر به پاریس برای خرید یک تخت میخی، هرگز فکرش را هم نمی‌کرد که اسیر کشورهای بریتانیای کبیر، اسپانیا، ایتالیا یا لیبی شود.