گروه انتشاراتی ققنوس | «اقامت ابدی» در بازار
 

«اقامت ابدی» در بازار 1397/9/18

مشاهده


منبع: خبرگزاری صبا

یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷

رمان جنایی «اقامت ابدی» نوشته ساناز زمانی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

 

 

به گزارش خبرنگار  «صبا»، رمان «اقامت ابدی» نوشته ساناز زمانی به تازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب، ششمین عنوان از مجموعه «رمان‌ژانر» است که این ناشر چاپ می‌کند.

 

«مرد دیوانه»، «جمجمه جوان»، «خاک آدم پوش»، «کاج‌ها وارونه‌اند» و «بی‌تابوت» پنج رمان دیگری هستند که پیش از «اقامت ابدی» در قالب این مجموعه به چاپ رسیده‌اند. «مرد دیوانه»؛ اولین عنوان این مجموعه که به قلم محمدحسن شهسواری نوشته شده، تابستان سال گذشته وارد بازار نشر شد. شهسواری به عنوان دبیر مجموعه مذکور، در معرفی اش برای مجموعه رمان ژانر نوشته است: رمان نویسان فارسی چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی، در ژانرهایی مانند جنایی، تریلر (مهیج)، وحشت، علمی_ تخیلی و فانتزی چندان فعال نبوده اند و چون آثار درخوری در این ژانرها نوشته یا منتشر نشده، هنوز مشخص نیست که در صورت انتشار چنین آثاری از این دست، با اقبال مواجه می شوند یا خیر.

 

هدف اصلی مجموعه «رمان ژانر» آن گونه که شهسواری می گوید، نوشتن و انتشار رمان هایی متناسب با فرهنگ ایرانی و احترام به احساس، شعور و سلیقه فرهیخته نسل جدید مخاطبان است. در ایران نویسندگان از دیرباز، در ژانر رمانس (عاشقانه) می نوشته و بازار و مخاطبان خود را داشته اند.

 

«اقامت ابدی» از آن‌گونه رمان‌های پلیسی است که ماموران قانون در آن‌ها نقش اصلی و پیش‌برنده داستان را به عهده دارند. در داستان این رمان، شخصیت اصلی، محمد ریاحی سرگرد نیروی انتظامی است. او با به عهده داشتن نقش پدر خانواده، با پرونده‌ یک قتل روبرو می‌شود. قرار است ساناز زمانی در کتاب‌های بعدی خود داستان‌های دیگری از این شخصیت را روایت کند. محمد ریاحی، پلیسی غمگین و اخلاق‌گراست که اصرارش در پیگیری پرونده و رسیدن به حقیقت نزد همکاران و اطرافیانش مشهور است.

 

این رمان، در ۶ فصل نوشته شده و نگارش آن فروردین ۹۶ به پایان رسیده است.

 

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

 

ریاحی به او که فاتحانه کاغذی را بالا گرفته بود نگاه کرد. چند ثانیه طول کشید تا تصمیم بگیرد همان‌جا و همان موقع به منشی هنگامه زنگ بزند. به نقشینه گفت: «بگیرش.» و نشست روی صندلی و منتظر ماند.

 

صدای دخترانه کج‌خلقی گفت: «بفرمایید.» در زمینه صدایش همهمه و شلوغی محیط به گوش می‌رسید. ریاحی بی‌معطلی خودش را معرفی کرد و از موضع قدرت از او خواست که با دقت به سوالاتش جواب بدهد. به‌دروغ گفت مکالمه‌شان ضبط می‌شود. از دختر سوالات ابتدایی‌ای کرد و بعد رفت سر اصل مطلب. چه کسی سعی کرده بود خانم‌دکتر کلانتری را بدنام کند؟ دختر گویا به گوشه دنجی رفته بود و با صدای آرام و کمی لرزان جواب می‌داد. گفت: «نمی‌دونم.»

 

قسم می‌خورد که چیزی از جزئیات ماجرا نمی‌داند. ریاحی با این‌که حرف او را باور می‌کرد، فکر می‌کرد هرچه باشد آن دختر از او بیشتر می‌داند. پرسید: «چیزی شبیه اون اتفاق و شایعه‌ها اصلا رخ داده؟ این‌که مثلا کسی اونا رو بزرگنمایی کرده باشه؟»

 

دختر گفت: «نه. هیچ‌وقت ما شکایتی از مریضی نداشته‌یم.»

 

ریاحی گفت: «خانم‌دکتر به همکاراش مشکوک نبود؟»

 

دختر گفت: «نه.» اما قطعیت در صدایش نبود. جوری گفت نه که انگار فکرش مشغول چیز دیگری است.

 

این کتاب با ۲۱۵ صفحه، شمارگان ۹۹۰ نسخه و قیمت ۱۹ هزار تومان منتشر شده است.

 

 

 

 

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه